مهم نیست فردا چی میشه مهم اینه که امروز دوستت دارم! مهم نیست فردا کجایی مهم اینه که هر جا باشی دوستت دارم! مهم نیست تا ابد با هم باشیم مهم اینه که تا ابد دوستت دارم! مهم نیست قسمت چیه مهم اینه که قسمت شد دوستت داشته باشم !

سارا - بی صدا فریــــــــاد کن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن


بی صدا فریــــــــاد کن

هیچ کس ویرانیم را حس نکرد

وسعت تنهائیم را حس نکرد

در میان خنده های تلخ من

گریه پنهانیم را حس نکرد

در هجوم لحظه های بی کسی

درد بی کس ماندنم را حس نکرد

آن که با آغاز من مانوس بود

لحظه پایانیم را حس نکرد


نوشته شده در دوشنبه 85/11/30ساعت 10:59 عصر توسط سارا نظرات ( )


درکلبه ی کوچک قلبم برایت, مرکبی از غرور و محبت مهیا

می کنم , تا  تک ســـوار ساحل بی انتهای عشقم گردی

اگر رفتی و مقصدگمشده را نیافتی , تو را به خـــدا

سوگند می دهم , به کلبه ی کوچک قلبم بازگردی!

دیده به راه توام 

برگــــرد ای پرنده ی رنجیده! بازگرد!

بازآ که خلوت دل من آشیان توست در راه , درگذر

درخانه , دراتاق هرسو نشان توست


نوشته شده در جمعه 85/11/20ساعت 1:22 عصر توسط سارا نظرات ( )


Image hosting by TinyPic

باز هم امشب زیر لب صدایت میکنم 

اشک میریزم، دو چشمم را فدایت میکنم  

در  نگاه خسته ات،دنبال حرفی تازه ام 

هر چه می خواهی بگو ، من هم دعایت می کنم 

خسته ای ،طاقت نداری ،پس رهایت میکنم 

 رفته ای،من مانده ام،در انتها ی عشق تو

رفته ام قربان عکست،چشم زیر پایت میکنم  


نوشته شده در پنج شنبه 85/11/19ساعت 6:6 عصر توسط سارا نظرات ( )


اگر بال داشتم عا شق شدن و گریستن و پرواز را به تو یاد میدادم.

اگر بال داشتم تو را به ماه می بردم می توانستم پیشرفت و ترقی تو را زودتر ببینم.

اگر بال داشتم تو را از خاک آتش و باران محافظت میکردم و

نمی گذاشتم معنای درد و رنج را بفهمی.

اگر بال داشتم تو را همیشه در قلبم برای خود نگه میداشتم

و هرگز ما از هم جدا نبودیم.

اما همانطور که می بینی من فرشته نیستم

 که بال داشته باشم و اگر هم بخواهم هرگز نمی توانم.

بنابراین برای همه این آرزوها فقط می توانم دعا کنم.

با وجود این اگر بال داشتم به تو می رسیدم.

www.shaghayeghecz.blogfa.comwww.kayvan-love.coo.irwww.shaghayeghecz.blogfa.com


نوشته شده در سه شنبه 85/11/17ساعت 1:9 عصر توسط سارا نظرات ( )


در میان من و تو فاصله هاست

گاه می اندیشم

می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری

تو توانایی بخشش داری

دست های تو به من میبخشد شور و عشق و مستی

وتو چون مصرع شعری زیبا

سطر برجسته ای از زندگی من هستی.


نوشته شده در سه شنبه 85/11/10ساعت 10:30 عصر توسط سارا نظرات ( )


وای که پژمرده گلی بودم و آبم دادی

در نگاه دگران،ر پس رازی پنهان
مست و دیوانه ای بودم که تو جامم دادی

تو چه میدانستی مرهمی بر دل شیدای منی


آمدی در دل و جانم،تو صفایم دادی

تو امیدم دادی،تو به من عشق،صفا،مهرو وفایم دادی

بوم نقَاشی من بیرنگ بود،وه که جلایم دادی

پیکرم همچو کویری تشنه

در پی آب سفر کرد خسته

ای که تو با قلم انگشتت


ضربه بر من زدی و تاب و توانم دادی

دیده ات را به چه شوقی تو به من میدادی

تو طبیبی بودی که در این راز دل انگیز،دوایم دادی

راز من در پی لمس دل تو

وای بر من چه دلی بود دلت نان و نوایم دادی...
 


نوشته شده در جمعه 85/11/6ساعت 9:44 عصر توسط سارا نظرات ( )


تب غرور چه بالاست بین آدمها

و از صدای شکستن، کسی نمی شکند

ز مهربانی دلها دیگر سراغی نیست

چقدر قحطی رویاست بین آدمها

چقدر راز و معماست بین آدمها

چه ماجرای عجیبی است این تپیدن دل

و اهل عشق چه رسواست بین آدمها

چه می‌شود همه از جنس آسمان باشیم

و کاش صبح ببینم که باز مثل قدیم

نیاز و مهر و تمناست بین آدمها

بخاطر تو سرودم چرا که تنها تو دلت

به وسعت دریاست بین آدمها


نوشته شده در پنج شنبه 85/11/5ساعت 10:56 عصر توسط سارا نظرات ( )


(print image)

در برکه ی دوچشمت 
نه گریه و نه خنده

گم کرده راه شب را
سر گشته چون پرنده
من ره به خلوت عشق
هرگز نبرده بودم
پیدا نمیشدی تو
شاید که مرده بودم


نوشته شده در دوشنبه 85/11/2ساعت 12:44 صبح توسط سارا نظرات ( )


نمایش تصویر در وضیعت عادی

از تو می پرسم ای دوست

چه خبر از دل من ؟

که تو بهتر دانی که چه کردی با من ؟

تو شکیبا بی شکیبم کردی

بنگر آنقدر غریبم کردی

که شبی از شبها من غریبانه ترین شعر زمین را گفتم

باز هم می گویم انتظارم روزی می ستاند پایان

باز هم می گویی ، جای پای امید

مژده پایانی نیک باشد شاید

باز هم می گویی ،‌که همین ها باید

باز هم می گویی که نباشد حرف من از برای گفتن و نباشد هر جا از برای رفتن

این تلاطم آخر سر به طغیان بگذاشت و خروشم از رکودم پرسید

تو چرا مدتهاست هیچ پیدایت نیست ؟

و من از تو می پرسم ای دوست

از تو ای دغدغه ساز

از تو ای شور افکن

تو چه کردی با من ؟

تو چه کردی با من

که غریبانه ترین شعر زمین را گفتم

تو چه کردی با من ؟


نوشته شده در یکشنبه 85/11/1ساعت 4:55 عصر توسط سارا نظرات ( )


السلام علیک با اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام

الله ابداً ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لاجعله الله اخر العهد منی لزیارتکم

السلام علی الحسین و علیا علیِّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین 

دلم گرفته بهونه ز غصه‌های زمونه

دوباره یاد کربلا، دلم رو کرده دیوونه

خوشا به حاله اونی که دلش پر از شور و نواست

تمام آرزوی ما زیارت کرب و بلاست

خودت که بهتر می‌دونی، دلم شده پر از بلا

دلم می‌خواد پیش آقام، خوار بشم و ذلیل بشم

تو صحن عباست آقا، تموم عمر دخیل بشم

دلی که عاشق نمی‌شه، سنگ ولی بد نیست همیشه

یک روز دل سنگ منم، سنگ فرشای حرم میشه

آره اما حسین جان هر وقت دلمون بهونه کربلات رو می‌گیره،

 پا می‌شیم میریم زیارت امام غریبمون، امام رضا

دلم گرفته بهونه، باز شده انگار دیوونه

دوباره این دل غریب، نشسته پا سقاخونه

قربون نقاره خونت، عالم و آدم دیوونت

یک بار دیگه بذار بیام، میان اون سقا خونت

پنجره فولاد رضا، دل منو جلا می‌ده

اگه آقا مدد کنه، برات کربلا می‌ده

آقا دلم تنگه برات، قربون اون صحن و سرات

یک عمریه گدا شدم، گدای یک گوشه نگات

به گندمی که زائرات، نذر کبوترات کنند

یک گندمی هدیه به من، فقیر و بی‌نوا کنی

قسم به اون کاسه‌های طلایی سقا خونت

این دل سنگ منو با یک کاسه‌ای طلا کنی.


نوشته شده در یکشنبه 85/11/1ساعت 12:36 صبح توسط سارا نظرات ( )


<   <<   6   7      >

قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت