بی صدا فریــــــــاد کن
تب غرور چه بالاست بین آدمها و از صدای شکستن، کسی نمی شکند ز مهربانی دلها دیگر سراغی نیست چقدر قحطی رویاست بین آدمها چقدر راز و معماست بین آدمها چه ماجرای عجیبی است این تپیدن دل و اهل عشق چه رسواست بین آدمها چه میشود همه از جنس آسمان باشیم و کاش صبح ببینم که باز مثل قدیم نیاز و مهر و تمناست بین آدمها بخاطر تو سرودم چرا که تنها تو دلت به وسعت دریاست بین آدمها
نوشته شده در پنج شنبه 85/11/5ساعت
10:56 عصر توسط سارا نظرات ( )
قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت |