بی صدا فریــــــــاد کن
زندگی را آسان بگیر چون روزگار به اندازه ی کافی به تو سختی خواهد داد!! روزی مردی، عقربی را دید که درون آب دست و پا می زند. او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد، اما عقرب انگشت او را نیش زد. اما عقرب بار دیگر او را نیش زد. رهگذری او را دید و پرسید: "برای چه عقربی را که نیش می زند، نجات می دهی؟" : "این طبیعت عقرب است که نیش بزند ولی طبیعت من این است که عشق بورزم." چرا باید مانع عشق ورزیدن شوم فقط به این دلیل که عقرب طبیعتا نیش می زند؟ حتی اگر دیگران تو را بیازارند.
مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد،
مرد پاسخ داد
عشق ورزی را متوقف نساز. لطف و مهربانی خود را دریغ نکن،
نوشته شده در جمعه 88/8/8ساعت
10:34 عصر توسط سارا نظرات ( )
قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت |