مهم نیست فردا چی میشه مهم اینه که امروز دوستت دارم! مهم نیست فردا کجایی مهم اینه که هر جا باشی دوستت دارم! مهم نیست تا ابد با هم باشیم مهم اینه که تا ابد دوستت دارم! مهم نیست قسمت چیه مهم اینه که قسمت شد دوستت داشته باشم !

بهار 1386 - بی صدا فریــــــــاد کن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن


بی صدا فریــــــــاد کن

سلام

میخوام برقصم اما

در اغوش تو با تو

بیا باهم برقصیم

عاشقونه ی تانگو

میخوام برقصم اما

فقط با تو عزیزم

تا که یه دنیا عشقو

زیر پاهات بریزم

بیا در عالم عشق

جدا بشیم ز دنیا

باهم دیگه بشینیم

رو بال نرم ابرا

بیا با هم برقصیم

بی خبر از دقایق

بی خبر از عذاب و

سنگینیه حقایق

رویای با تو بودن

بذار که جون بگیره

میخوام همه بدونن

که دل عاشقا اسیره

عطر نفسهای تو

مثل خود بهاره

برای من یه عالم

گل وشکوفه داره

قلبم با هر تپیدن

اسم تو رو میخونه

عشقت واسه همیشه

تو قلب من میمونه

ببین که تو وجودم

حس شریفه عشقه

توی تمام رگهام

بغض لطیف عشقه

میخوام برام بخونی

حرفای عاشقونه

بگی که عشق پاکت

برای من میمونه

میخوام برقصم اما

در اغوش تو با تو

بیا باهم برقصیم

عاشقونه ی تانگو

بیا با هم برقصیم

عاشقونه ی تانگو

بیا با هم برقصیم

عاشقونه ی تانگو

بای


نوشته شده در یکشنبه 86/2/2ساعت 5:27 عصر توسط سارا نظرات ( )


سلام

چرا دنیا پر از حادثه های وارونه اس؟

عاشق کسی میشی که عاشقی نمیدونه

من به دنبال تو و تو به دنبال کس دیگه

هیچ کدوم از ما دوتا به اون یکی راس نمیگه

من واسه چشمای نازنین تو یه دیوونه ام

من دوستت دارم

من دوستت دارم ولی علتشو نمیدونم

حالا که میخوای بری بذار نگاهت بکنم

چون یه بار دیگه میخوام این دلو ساکت بکنم

یه چیزی فقط بذار

یه چیزی فقط بذار روز تولدت هدیه امو بیارم بدم دست خودت

ادما فکر میکنن شاعرا خیلی غم دارن

کاشکی فقط این بود

اونا خیلی کسا رو کم دارن

عاشق کسی میشن که عاشقاش فراوونه

بین انتخاب عشقش عمریه که حیروونه

اونی رو که دوست داری چرا تورو دوست نداره؟

شایدم داره ولی به روش نمیاره!

دوم اردیبهشت مبارک

قرار ما هر روز بهاری

همون جا که خورشید بیشتر از همیشه تابید

بای

 


نوشته شده در شنبه 86/1/25ساعت 7:44 عصر توسط سارا نظرات ( )


 
نازنینم!

باز عطر یاد تو،در خاطره ی اتاقم پیچید!

باز مهربانی چشمهایت،

پنجره ی خیالم را ستاره باران کرد!

باز گرمی دستانت،

روحم را تا دورترین،لمس یادها برد!

نازنینم!

به شب و روز قسم!

به تلؤلؤ امواج قسم!

به برگ برگ شاخه های درختان قسم!

به بی قراری بادهای سرگردان قسم!

به آواز قمری های حیاتم قسم!

نـــمی توانم پلکهایم را به روی خیال تو ببندم!

نــــمی توانم!

نــمی توانم عطر یاد تو را،از چارفصل دلم پاک کنم!

نـمی توانم!باورکن،نمی توانم!

نازنینم!

ایـــن همـــه فاصله را چگونه تاب بیاورم؟

ایـــن همــــه روز را چگونه به تنهایی دوره کنم؟

ایـــن همـــه شمع را با چه رنگی از امیّد، روشن نگه دارم؟

ایـــن همــــــه فصل را تا به کی،خط بزنم؟

چگونه دوستت دارم ها را ترسیم کنم

که کلمه ای حتی،از یاد نرود؟

قصه ی ایـــن همــه دلتنگی را،

با کدام قلم،برایــت بنگارم؟

آخــــر برای تک تک واژه های بی قراریم،

قلمها را طاقتی نیست!

.....

نازنینم!

به اندازه ی تمامـی ابرهای دنیــا،

دلم گرفته است!

به دیدار ایــــن دل غمگین بیا!

شانه هایــت را برای ایــــن هــمه بارش،کم دارم!
قلب های شکسته به دنبال چه می باشید؟ 
 به دنبال عشق می باشید که ذره های شکسته قلبتان را پیوند زند؟
اشتباه نکنید
 نگذارید که قلبتان این بار خرد و خاکستر شود.

عشق قلب را پیوند نمیزند بلکه ذره های شکسته را خاکستر میکند.

به دنبال چه می گردید؟

عشق؟

چرا عشق؟

چرا محبت نه؟

عشق دروغ است

حسی است وسوسه انگیز

 عشق بیماریست دردی است بی درمان.

مبادا مبتلا شوی که رهایی از آن بسی مشکل تر از دچار شدنش می باشد.

عشق جنون است

 دیوانه گیست

 چرا میخواهید عاشق شوید؟


نوشته شده در دوشنبه 86/1/20ساعت 11:44 عصر توسط سارا نظرات ( )


          اگه دنیای ما دنیای سنگ است

        بدان سنگینیه سنگ هم قشنگ است.

میتوانستم ناله کنـــــــم...خندیدم

می توانستم شکایت کنــــــــم...قدر دانی کردم

می توانستم فریاد بزنـــــــم...سکوت کردم

می توانستم نفرین کنــــــم...دعا کردم

میتوانستم ویران کنــــــم...ساختم

میتوانستم تحقیر کنـــــــــم...خود را شکستم

میتوانستم برانمــــــــت ...بدرقه ات کردم

همیشه با خود می گویــــــــــم:

یادمان باشد حرفی نزنیم که مبادا به کسی بر بخورد

نگاهی نکنم که دل کسی بــــــــلرزد

حرفی نزنیم که دل کسی بشـــــــــکند

راهی نرویم که بیراهه باشــــــــــد

خطی ننویسیم که کسی را ازار دهـــــــــد

و به خود تلقین کنیــــــــم:

یــــادم باشد که روزگار خوش است و همه چیز بر وفق مرادم چون تنها دل من دل نـــــــیست.


نوشته شده در چهارشنبه 86/1/15ساعت 1:31 صبح توسط سارا نظرات ( )


برگرد ای غریبه من بیمار نگاه خاموشت هستم و جاودانه دوستت دارم.

دوستت دارم حتی اگر به چشمان خیسم بخندی
.

دوستت دارم حتی اگر دلت از سنگ باشد.حتی اگر هیچ احساسی بر من نداشته باشی.

چرا باور نداری که به تو نیاز دارم.؟


منی که قلبی ویرانه دارم ودلی سوخته٬منی که ساحل دریای دلم طوفانی است.

امواج غم در دلم زیر و زبر میشود نیاز به تو دارم که قلبم را با محبتوعشق ات صفا دهی٬

دل سوخته ام را با نگاه نافذت جان دهی وساحل دلم را آرامتر از همیشه کنی!!!!!!!!

کاش می شد تا ابد در شهر سکوت خودم هزاران بار به تو بگویم :دوستت دارم


کاش می شد قناری عشق تو را تا ابد در قفس دلم به اسارت بکشم٬

وهیچ نگذارم که تو بفهمی چقدر دوستت دارم.

کاش در کنارت بودم تا این همه احساس تنهائی نمیکردم واز فراق وهجران

 تو درد جانکاهی دلم را نمی فسرد.

تا قبل از این نمی دانستم شبهای فراق چقدر طولانی وتاریک وروز های آن ابری و بارانی است
.

اما با دوری از تو از تنها عشقم از آموزگار هجرت این درسها را فرا گرفتم.

واکنون از طول ثانیه های بی تو بودن در آینده نیز خبر دارم.

اما روز اولی که دل به تو بستم همه این مصائب و مشکلات را میدیدم

باور کن همان روز به خودم گفتم:ای دل عاشق شدی؟ پس بمان و به پایش بسوز .


نوشته شده در پنج شنبه 86/1/9ساعت 11:54 عصر توسط سارا نظرات ( )


سلام

همه چش به راه مسافرشون هستن

چه خوشبختن کسایی که مسافرشون میاد و

چه خوشبختن مسافرایی که چش به راه دارن

زود برگرد ای مسافر

چون همسفر عشق شدی مرد سفر باش

هم منتظر حادثه ام فکر خطر باش

با ارزوی بازگشت همه ی مسافران چش به راه

بای

 


نوشته شده در یکشنبه 86/1/5ساعت 8:7 عصر توسط سارا نظرات ( )


<      1   2      

قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت